کد مطلب:270730 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:147

انحراف در عصر غیبت
حیات آدمی در گرو حركت او است، و حركت او با شناخت وضع موجود و شناخت وضع مطلوب و آنچه كه باید باشد، شكل می گیرد. او خود را در جایگاهی می بیند و از آن جا به مقصدی نظر دارد كه مشهد او را می سازد. این حركت از مبدأ تا مقصد به راه و جاده ای نیازمند است، تا آدمی با سیر خود در این راه به مقصد واصل شود. این راه نیز نیازمند راهنما و علامات و آیاتی است، تا سالك را رهنمود باشد.

راه كدام است؟ راهنما كیست؟ و علامات راه چیست؟

این چیزی است كه علی (علیه السلام) در جای جای نهج البلاغه به آن تصریح دارد. گویا تنها هدف علی (علیه السلام) این است كه به نسل خود و نسل های آینده نشان دهد كه آدمی تا نتواند جایگاه خود را بشناسد، كه كجاست؟ از كجا آمده؟ و به كجا رهسپار است؟ [1] ، حركتی نخواهد داشت. او تا به ارزش خود آگاه نشود و به راهنمایی اقتدا نكند و به علائم و آیه ها توجه نكند، حیات و حركتی نخواهد داشت، و اگر حركتی داشته باشد، به دور خود چرخیدن است كه مساوی با درجا زدن است.

این راه كه سالك را به مقصد می رساند، صراطی است كه از سالك استقامت می خواهد. این صراط به تعبیر علی (علیه السلام) طریق وسطی و راه میانه ای است كه كوشش سالك را می طلبد و به تعبیر قرآن همان عبودیت است و بس: [2] .

(وَاَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ) [3] .

«و این كه مرا بپرستید; این است راه راست!»

(وَ اَنَّ هذا صِراطی مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ) [4] .

«و [بدانید] این است راه راست من; پس، از آن پیروی كنید»

همین صراط است كه باید از آن تبعیت كرد و تنها بر آن پای بند بود و این عبودیت چیزی جز طاعت و سخت كوشی و سبقت واهمیت نیست. تو باید فقط مطیع حق باشی و از همه ایسم ها و هوس ها آزاد باشی و در این راه سبقت را پیش گیری، و سبقت تو همیشه متوجّه مهمترین و با اهمیّت ترین باشد.

اگر به این صراط اعتقاد نداشتی، یا از آن دور افتادی، و یا به آن پشت كردی، حركتی در راست و چپ جاده خواهی داشت كه گم شدن تو را در پی دارد و هر اندازه از جاده فاصله بگیری، به فرو رفتن در بیغوله ها و هلاكت خویش نزدیك تری:

«الیمین و الشمال مضلة، و الطریق الوسطی هی الجادة» [5] .

«انحراف به راست و چپ، گمراهی و ضلالت است. راه مستقیم و راه میانه، صراط مستقیم وجاده رهایی و حقّ است».

در خطبه (150) علی (علیه السلام) به گروهی اشاره می كند كه آگاهانه یمین و شمال را برگزیدند، تا در راه های غیّ و گمراهی سیر و سلوك نمایند و راه های منتهی به صراط و جاده وسطی، یعنی راه های رشد و رستگاری را رها كنند.

«وأخذوا یمیناً وشمالاً ظعناً فی مسالك الغیّ، وتركاً لمذاهب الرشد».

«گاه به راست رفتند و گاه به چپ، ولی راهشان راه ضلالت بود و دوری از طریق هدایت».

این حركت در گمراهی سیطره پیدا می كند و عصر غیبت را پوشش می دهد، تا وقتی كه انسان ها از پی آمد این حركت ها به ستوه آیند و شتابان در پی برگشت به صراط و جاده گم شده خویش برآیند. آدمی با تجربه ها و تكرارهای ممتد، خود را در بن بست این راه ها می یابد، و رهایی و استمرار راهش را طلب می كند، كه امر خدا و نوید او به حاكمیت صالحان حتمی است و صبح وعده او سپیده خواهد زد. ولی در این طلب و درخواست نباید شتاب و عجله كرد.

چه بسا این بی قراری و عجله و شتاب تو را به نا امیدی بكشاند و مأیوسانه در راه های منتهی به بن بست هلاك كند، یا عجله تو را به انكار بكشاند، این است كه حضرت (علیه السلام)گوشزد می كند آن چه برای سالك مهم است، عبودیت و اطاعت خدایی است كه حكمت و رحمت او عوالم را پر كرده است. سالك باید به امر حق گردن نهد، زیرا هرچه برایش پیش آید، خیر او است. و باید به تكلیف عمل كند كه دنیا با حكمت حق برپا است و شتاب، تو را بر حقّ مقدّم می دارد، و از حق دور شمردن وعده حق و كُند شمردن طلوع فجر رهایی، تو را از حق مؤخر می دارد.

«فلا تستعجلوا ما هو كائن مرصد، و لا تستبطئوا ما یجیء به الغد»

«پس آنچه را كه آمدنی است و انتظارش می رود، به شتاب مطلبید و هرچه را كه فردا خواهد آورد، آمدنش را دیر مشمارید»

به دنبال این نهی حضرت می فرماید: بسا كسی كه چیزی را به شتاب می طلبد و چون به آن رسد، آرزو كند كه ای كاش هرگز نرسیده بود. زیرا تو آگاه به همه جوانب نیستی، تو تنها در بی قراری، مهدی (علیه السلام) را می خواستی، ولی خود را برای حضور او آماده نكرده بودی، یا گمان می كردی كه با ظهور او به تو همه چیز خواهند داد و از تو هیچ مسئولیتی طلب نخواهند كرد.

مفضل، صحابی امام صادق (علیه السلام)وقتی با آن حضرت (علیه السلام) در طواف كعبه به فكر فرو می رود و به بنی عباس نظر می كند كه غرق در تنعم و سرمست از ثروت هستند، به امام می گوید: اگر شما به قدرت می رسیدید، ما این چنین در رفاه می زیستیم. حضرت جواب می دهد:

«اگر چنین بود و حكومت به ما می رسید، چیزی جز تدبیر در شب و سعی و حركت در روز و خوردن غذای خشك، و پوشیدن لباس خشن نبود، مانند امیرالمؤمنین (علیه السلام). اگر چنین نباشد، آتش در انتظار ما است» [6] .

حضرت در توضیح این كه نباید از همراهی با حكمت حق فاصله گرفت و دور شد و احساس كرد كه وعده خداوند به حكومت صالحان، امری نیست كه به این زودی حاصل شود، كه ما كجا وعصر ظهور كجا؟ می فرماید:

«وما اقرب الیوم من تباشیر غد»

«چقدر امروز به سپیده فردا نزدیك است!»

حضرت در شگفتند كه چقدر فردا به امروز نزدیك است؟ و چقدر زمان سریع سپری می شود؟ و پایان تاریخ با آغاز آن به هم پیچیده می شود.

(اَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَریب) [7] .

«مگر صبح نزدیك نیست؟»

واین آیه نیز سؤالی است برای اقرار به همین واقعیت كه وعده خداوند به صبح نجات انسانها بسیار نزدیك است.

حتی واقعه قیامت، كه بعد از حكومت جهانی مهدی (علیه السلام) است نزدیك شمرده شده است.

(اِقْتَرَبَتِ السّاعَةُ...) [8] .

«زمان و لحظه قیامت نزدیك شد».

و شروع حیات انسان در عالم دیگر، چندان از حیات او در این دنیا فاصله ندارد. خداوند می فرماید:

(اِقْتَرَبَ لِلْنّاسِ حِسابُهُمْ وَهُمْ فی غَفْلَة مُعْرِضُونَ) [9] .

«برای مردم [وقت] حسابشان نزدیك شده است، و آنان در بی خبری رویگردانند».

آن گاه حضرت از فردا و بشارت های آن خبر می دهد. این فردای نزدیك به امروز، زمانی است كه همه آن چه خداوند در طول تاریخ به زبان رسولان به مردم وعده داده، تحقق می یابد، و هر وعده ای در این روز ظهور می یابد.

«هذا ابان ورود كلّ موعود»

«این فردا، زمان تحقق هر وعده ای است».

فردای نزدیك زمان طلوع طلیعه ای است كه شما او را نمی شناسید، و كسی به حوادثی كه در این روز بروز خواهد كرد، شناخت ندارد.

«و دنوّ من طلعة ما لا تعرفون»

«و نزدیك است كه حوادثی را كه نمی دانید چیست، دیدار نمایید».


[1] «رحم الله امرءً عرف من اين و في اين و الي اين». اسفار ملاّ صدرا، ج 8: 355. دار المعارف الاسلامية.

[2] مريم: 36 ; يس: 61 ; زخرف: 64.

[3] يس، 61.

[4] انعام، 153.

[5] نهج البلاغه، خطبه 16.

[6] بحار الانوار: 52: 359، ح 127.

[7] هود: 81.

[8] قمر: 1.

[9] انبيا: 1.